Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فردا»
2024-05-09@16:22:14 GMT

«لحظه گرگ و میش» به سبک سریال‌های ترکیه‌ای!

تاریخ انتشار: ۷ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۸۹۱۷۴۵

«لحظه گرگ و میش» به سبک سریال‌های ترکیه‌ای!

خبرگزاری فارس: «حسین سلطان محمدی» منتقد سینما و تلویزیون در نقد سریال «لحظه گرگ و میش» به کارگردانی همایون اسعدیان گفت: اقبال مردمی نشان می‌دهد که سریال‌ساز باید به چه نکاتی توجه کند، اما در توجه به این قضایا از سازندگان سریال‌ها خواهش می‌کنم قصه‌هایشان را که مملو از نشانه‌های امروزی است، به سمت وقایع شناسنامه‌دار تاریخ معاصر نبرند و داستان امروزی خود را بسازند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بسیاری از مواردی که در این سریال دیده می‌شود از بنیان و پایه اشتباه است و هیچ قرابتی با واقعیت ندارد و روابط بین شخصیت‌ها از پایه بی‌اساس و دارای مشکل است.

وی با اشاره به اینکه در آن دوره از تاریخ دختر و پسر به این راحتی با یکدیگر ارتباط نداشتند، بیان داشت: در آن زمان اصلا این‌طور نبود و جریان ارتباط‌های بین دختر و پسر به سختی شکل می‌گرفت. اما در این سریال می‌بینیم که دختر و پسر اول باهم به توافق می‌رسند و بعد تازه تصمیم می‌گیرند تا خانواده‌ها را در جریان ارتباطشان قرار دهند. عمده رابطه‌های دختر و پسری در این سریال قابل نقد است. کارگردان سریال در فیلم سینمایی «بوسیدن روی ماه»، حجب و حیای آن موقع را خوب بیان کرده بود و آن هم در سکانسی که مادران آن دو شهید مفقودالاثر از علاقه این دو به یکی از آشنایان خبر می‌دهند و اینکه حجب و حیایشان و ابراز نکردن این عشق، باعث شد که نفر سومی به خواستگاری آن دختر بیاید. حالا چطور در این روایت جدید از دوران جنگ، آن حجب و حیا در کاراکتر‌های آن زمان دیده نمی‌شود؟ این یکی از روابط نامطلوب امروزی است که نباید در قالب ۳۰ سال پیش قرار داده می‌شد و انگاره جدیدی برای نسلی آفریده شود که از جنگ، فقط نقل خاطره دارند.

این منتقد در ادامه نیز بیان داشت: داستان این سریال در سال ۶۲ که سال‌های جنگ است، آغاز می‌شود. در آن زمان مرجع دینی اول کشور امام خمینی (ره) است. نظریه رسمی امام خمینی که در رساله‌شان هم آمده این بود که غیر مسلمانان جزو کفار هستند و نباید چیزی از دستشان گرفت و خورد و در فقه، خوراکی که از دست آن‌ها می‌گیری و می‌خوری حکم نجاست را دارد؛ مگر با رعایت شرایطی، اما در این سریال شخصیتی به نام «رازمیک» وجود دارد که به راحتی با خانواده اصلی قصه رفت‌وآمد می‌کند و در خانه‌های هم غذا می‌پزند و می‌خورند. این یکی از مواردی است که با فتاوای رسمی آن زمان همخوانی ندارد.

سلطان محمدی همچنین درباره بخشی دیگر از تفاوت فرهنگی خانواده‌های آن زمان با آنچه در سریال به تصویر کشیده شده است، گفت: کجای غیرت خانواده‌های ایرانی آمده که در خانه‌ای که خواهر ۱۸ ساله دارید بدون اطلاع خانواده، پسر نامحرم بیاوری؟ و بدتر اینکه او را به جای خودت در اتاقت اسکان دهی! در حالت عادی اگر خواهر فرضی، با لباس راحت خانه و بدون پوشش در اتاق برادر می‌رفت و ناگهان پسر غریبه‌ای در آنجا می‌دید، چه راه حلی برای آن بود؟

وی گفت: اشاره‌ام به آغاز سریال است که اخیرا در یادآوری نحوه آشنایی حامد با یاسمن، به آن اشاره مجدد شد! بهتر است دوستان این گونه وجوهات احتمالی در بعضی خانواده‌ها را از سریال‌هایشان حذف کنند تا فضای خانوادگی ایرانیان با توضیف ساختگی، دچار شائبه نشود. فرزندان خانواده مرکزی روایت هم، مرز‌های حجب و حیا و محرم و نامحرم را خیلی رعایت نکرده‌اند. دختر خانواده با حامد، بدون پیوند شرعی مرتب ارتباط گفتاری و عاطفی دارد. هادی با سیما و احسان با طاهره. حتی لو دادن علاقه احسان به طاهره در کنار دیگ آش پشت پای کاراکتر مسیحی روایت، بسیار خام‌دستانه است. در این قبیل صحنه‌ها، داریوش مهرجویی در کنار دیگ شله زرد در فیلم لیلا، حجب و حیای دقیق‌تری را به تصویر کشیده بود.

وی با اشاره به یکی دیگر از این موارد نیز بیان داشت: یکی از سکانس‌هایی که با دیدن آن خنده‌ام گرفت، نشان دادن و استفاده از کوپن برای خرید و صرفه‌جویی برای مصرف سوخت بود. آیا مخاطبی که با تماشای چند قسمت از این داستان متوجه شده این خانواده از شرایط مالی خوبی برخوردارند، برای مثال پدربزرگ طلافروشی دارد و تعداد قابل توجهی از اقوام و بستگان پزشک هستند، می‌تواند به راحتی ماجرای خرید کوپنی و دردسر‌های آن و خرید سوخت را باور کند؟! همه این‌ها از منطق روایی داستان به دور بود. یادم است آن زمان، ما که از خانواده‌های پردرآمد مثل خانواده «وحدت» سریال نبودیم، می‌توانستیم گاهی برای تامین مایحتاج خود، سوخت آزاد خریداری کنیم و بشکه‌هایمان در خانه همیشه پُر بود!

سلطان محمدی با اشاره به نحوه کارگردانی همایون اسعدیان در این سریال عنوان داشت: اسعدیان در این سریال به طریقی نشانه‌های پاره پاره را کنار هم قرار داده است، اما در نهایت نتوانسته به خوبی از آن‌ها بهره‌برداری کند و به عقیده من در اجرا ما شاهد شتاب در ساخت هستیم که قطعا آثارش در بعضی سکانس‌ها به وضوح دیده شده است.

سریال «لحظه گرگ و میش» این شب‌ها از شبکه سه سیما پخش می‌شود. موضوع اصلی و جذاب از دید مخاطب عشق دختر و پسری به نام حامد و یاسمن است. حامد با برادران یاسمن به جبهه می‌رود و دیگر خبری از او نمی‌شود. بی‌خبری از زنده بودن یا اسارت حامد چندسال طول می‌کشد. در این ایام یاسمن دائم به فکر عشقش و بی صبرانه در انتظار خبری از اوست. خبر‌ها حکایت از شهادت حامد دارد. دختر بعد از مطمئن شدن از شهادت حامد تصمیم به ازدواج می‌گیرد. چند سال می‌گذرد و حامد زنده از اسارت برمی‌گردد. نکته سریال اینجاست که وقتی یاسمن متوجه بازگشت عشق قدیمی‌اش یعنی حامد می‌شود به هم می‌ریزد! همه فکر و ذهنش می‌شود عشق قدیمی! جسمش در کنار شوهر و خانواده‌اش است، اما فکر و حواسش پیش عشق قدیمی‌اش. حامد هم مدام در فکر زنی متاهل است که سال‌ها قبل عاشقش بود. به سبک سریال‌های ترکیه‌ای...

سریال «لحظه گرگ و میش» به کارگردانی همایون اسعدیان این شب‌ها از شبکه سه سیما پخش می‌شود.

منبع: فردا

کلیدواژه: لحظه گرگ و میش سریال های ترکی منتقد تلویزیون

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۸۹۱۷۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گزارش یک جنایت فجیع / دختر10ساله چگونه دوستش را با چاقو کشت؟

به گزارش خبرآنلاین، روزنامه ایران نوشت:بدین ترتیب تحقیقات برای یافتن دختر گمشده آغاز شد و دو ساعت بعد چند کودک که در تپه‌های پشت خانه ستایش در محله مسعودیه سرگرم بازی بودند، ناگهان جسد خونین او را که با ضربات چاقو و جسمی سنگین به سرش به قتل رسیده بود، مشاهده کرده و وحشت زده شروع به فریاد کردند. بدین ترتیب خانواده ستایش و کارآگاهان پلیس به محل حادثه رفتند.

شناسایی مظنونین

در حالی که کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت ردیابی‌ها برای شناسایی قاتل را در دستور کار داشتند، بلافاصله فهرستی از کسانی که احتمال داشت در این جنایت هولناک نقش داشته باشند، تهیه شد و مظنونان برای تحقیق و بازجویی احضار شدند اما نتیجه‌ای حاصل نشد تا اینکه سرانجام با گذشت حدود 2 ماه از این ماجرا یکی از کودکانی که همبازی ستایش بود به مأموران گفت: چند روز قبل یک گوشی تلفن همراه دست دوستم نیره دیدم که خیلی شبیه گوشی ستایش بود وقتی به او گفتم این گوشی ستایش است؟ گفت آن را پیدا کردم و بعد هم سریع فرار کرد.

از آنجایی که قبلاً نیز چند نفر از همسایه‌ها گفته بودند آخرین روز ستایش را با نیره دیده بودند، تحقیقات روی این دختر 10 ساله متمرکز شد و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت پس از هماهنگی‌های قضایی وارد عمل شده و نیره را بازداشت کردند. در بازرسی از خانه نیره گوشی تلفن همراه مقتول و همچنین یک چاقوی میوه‌خوری کشف شد که آزمایشات نشان می‌داد با همان چاقو جنایت رخ داده است.

زمانی که دختر 10 ساله بازداشت شد، داخل گوش‌هایش پنبه قرار داده بود که برای مأموران عجیب بود. وی مدعی شد برای اینکه صدای اطراف را نشنود، این کار را کرده است. وقتی نیره مقابل افسر پرونده‌اش قرار گرفت به قتل ستایش به خاطر سرقت گوشی تلفن همراهش اعتراف کرد.

باتوجه به سن متهم، پرونده با قرار عدم صلاحیت به دادگاه اطفال ارجاع شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

صداهایی به من دستور کشتن می دهد

دختر 10 ساله با آرامش رو به روی قاضی نشسته و هیچ نشانه‌ای از نگرانی و پشیمانی در چهره‌اش دیده نمی‌شود.

چرا داخل گوش‌هایت پنبه گذاشته‌ای؟

همیشه در گوشم پنبه می‌گذارم. صداهایی می‌شنوم که آزارم می‌دهد. مدام در گوشم صداها زمزمه می‌کنند. زمانی که ستایش را کشتم هم این صداها به من دستور داد و خواست که او را بکشم.

مدرسه می‌روی؟

من در خانواده خیلی فقیری زندگی می‌کنم. پدرم مریض بود و من و خواهرهایم و مادرم در خانه‌های مردم و تولیدی‌ها کار می‌کردیم. کلاس اول را که می‌خواستم بخوانم کرونا آمد و برای درس خواندن نیاز به گوشی هوشمند داشتم. اما خانواده‌ام توانایی خرید گوشی را نداشتند و مجبورم کردند که ترک تحصیل کنم.

مقتول (ستایش) را می‌شناختی؟

همسایه‌مان بود. او را در کوچه می‌دیدم و باهم بازی می‌کردیم. این اواخر خانواده‌اش برای او گوشی آخرین مدلی خریداری کرده بودند. او به مدرسه می‌رفت و درس می‌خواند اما من بیسواد بودم. همه اینها باعث شد حس تنفر نسبت به ستایش پیدا کنم.

روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟

همیشه برای بازی به تپه‌ها می‌رفتیم. آن روز با ستایش به تپه نزدیک خانه رفتیم در گوشی‌اش چند تا بازی جدید ریخته بود. من خودم هم گوشی داشتم اما خیلی ساده و معمولی بود و نمی‌توانستم آن بازی‌ها را داشته باشم، خیلی حسودیم شد وقتی دیدم دارد بازی می‌کند ناگهان یک سنگ برداشتم و به سرش زدم و بعد با چاقویی که همیشه در جیبم بود او را کشتم. گوشی‌اش را برداشتم و به خانه آمدم و دست و لباس‌هایم را که خونی شده بود شستم.

چرا چاقو همراه داشتی؟

برای دفاع از خودم در برابر آزار دیگران.

به قتل فکر می‌کردی؟

من عاشق فیلم‌های ترسناک هستم، فیلمی از قاتلان سریالی یا قتل‌های خشن که هر شب می‌بینم.

خانواده‌ات از ماجرا خبر داشتند؟

به کسی چیزی نگفتم.

در این مدت گوشی را دست تو ندیده بودند؟

چرا ولی به دروغ گفتم گوشی را پیدا کردم اما بعد آن را مخفی کردم که از من نگیرند و بفروشند.

عذاب وجدان نداشتی؟

نه. اما دوست داشتم خودکشی کنم. دلم می‌خواست خودم را بکشم و صدایی در گوشم زمزمه می‌کرد که این کار را انجام دهم. همیشه پرخاشگر بودم و از خانواده‌ام می‌خواستم که مرا دکتر ببرند اما کسی توجه نمی‌کرد. 23302 برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904535

دیگر خبرها

  • کولیوند: ایران جزو ۵ کشور برتر در امدادرسانی است
  • ثمرات شگرفی که فرزند دختر برای خانواده دارد
  • جایگاه ویژۀ دختران در اندیشه اسلامی
  • گزارش یک جنایت فجیع / دختر10ساله چگونه دوستش را با چاقو کشت؟
  • روز شلوغ اخبار فرهنگی؛ از نمایشگاه کتاب تا کیانوش عیاری و حامد بهداد
  • رویان، مهیار عیار و چند سریال دیگر
  • دختر گمشده در جنگل دشت شاد کالپوش پیدا شد
  • پیدا شدن دختر مفقود شده در جنگل دشت‌شاد
  • دختر جوان گمشده در جنگل دشت شاد پیدا شد
  • روایت ستاره جذاب «مست عشق» از ورودش به بازیگری